زندگی در دنیای بدون پدر
http://www.masterfilm9.in/feed/
بـرف روی کاجها، روایت روابط سرد و پر اضطراب آدم هاست. اضطراب و نارضایتیای که نه تنها در چهره شخصیتهای فیلم، بلکه در فیلم برداری لرزان و سیاه و سفید آن هم به راحتی دیده میشود. اما تمام ماجرا، آنچه که روی پرده سینما میبینیم نیست؛ نقش ناخودآگاه نویسنده، کارگردان و بازیگران در ساختن داستان بـهانهای شد تا مرکز روانشناسی سیاووشان، نشست تحلیل و بررسی فیلم را با حضور عوامل فیلم و متخصصان این مرکز برگزار کند.
اما تلاش میکرد زوجها را با هم آشتی دهد. این موضوع من را هم درگیر کرد و کم کم خیلیها برای بیان مشکلاتشان پیش من میآمدند. خیلی از آنها خانمهایی بودند که درگیر این مسائل بودند. همین شد که همیشه دوست داشتم قصه زنی را بنویسم که مردش میگذارد و میرود.» پیمان معادی با بیان این موضوع، میگوید که از انگیزه اصلیاش برای ساختن این فیلم بیخبر است. او میگوید: «یادم نمیآید چطور شد که این قصه را نوشتم. من ۴-۵ سال با این طرح زندگی میکردم. آن را برای تک تک اطرافیانم تعریف میکردم تا بتوانم به عنوان تماشاچیهای احتمالی این فیلم از آنها بازخورد بگیرم.»
گرچه پیمان معادی، نویسنده و کارگردان فیلم در ذهن هشیارش نام فیلم را بـه شیوه روانشناسان تحلیل نمیکند، اما دکتر حسین مجتهدی، روانکاو در تحلیل نام فیلم و دلایلی که ناخودآگاه کارگردان را بـه سمت انتخاب این نام بردهاند میگوید: «بـرف، نشان سپیدی، سرمای ارتباطی، فقدان و اضطراب جداییای است که از کودکی میتوانسته با فرد همراه باشد. بـرف همه چیز را میپوشاند و نادیدنی میکند. اما در مقابل، کاج درختی است همیشه سبز؛ درختی که جشن میترا و کریسمس در کنار آن برگزار میشود و نماد زایش و مقاومت است.»
در جستوجوی مادر
دکتر مجتهدی معتقد است نریمان نوعی عقده اودیپ حل نشده دارد. او بـه نوعی درگیر جابه جایی عاطفی است و از روابط بیرون خانه، بـه سمت روابط درون خانه آمده است. او میگوید: «نریمان از یک طرف جانشین شوهر خواهر میشود و تمام مسئولیتهایی که او باید بر عهده میگرفت را در نبودنش انجام میدهد از طرف دیگر، او در جستوجوی یک مادر است و در رابطه با رویا، به این خواسته میرسد.» اما تلاش نریمان برای پیدا کردن یک مادر، در زندگی رویا بیتاثیر نیست. مجتهدی توضیح میدهد: «مسیر زندگی رویا با ورود کوتاه مدت نریمان عوض میشود. نریمان او را به رانندگی وا میدارد و مهارت جدیدی را به او میآموزد. نریمان که نرینگی را در نامش هم دارد، میتواند میل رویا را دوباره برانگیزد و او را بـه دنیای روابط عاطفی برگرداند.»
ناآرامی ضلع سوم مثلث
اما ماجرای پرهام با دیگران فرق میکند. او گرچه از خیانتهای نسیم با خبر است، اما نمیتواند عشق به این دختر را در خود مهار کند. دکتر حسین مجتهدی میگوید: «پرهام رفتاری تکانشی دارد، تهدید به آتش زدن و کنش نمایی. او رد گروه بیمارانی است که میل ندارند جنس زن را بـه تنهایی تصاحب کنند. انگار میخواهند همیشه ضلع سوم یک مثلث باشند.»
جای خالی پدر مهدی میر محمد صادقی، روانشناس و مشاور خانواده معتقد است: «جای خالی پدر را در این فیلم میتوان احساس کرد، تنها پدری که در این فیلم میبییم، بهروز است. پدری شکاک که مجبور شده با همسرش متارکه کند.» او ادامه میدهد: «علی پدر نشده است. اما موضوع او بچه دار شدن نیست. موضوع ین است که علی پدر نیست. درجایگاه پدر وقتی قرار میگیرد اما نقش پدری را نمیتواند ایفا کند. پدر رویا را در فیلم نمیبینیم، حاج آقا تصویر پدرانه در غیاب او حضور دارد اما حاج خانم را میبینیم که به نوعی شبیه مادر رویاست. در کنار نازی و یاسمین باز هم پدر را نمیبینیم. نریمان دایی است که یاسمین او را جانشین پدر قرار داده است. جای خالی پدر همه جا اجساس میشود.» اما در این میان، جایگاه علی با دیگران فرق میکند. صادقی میگوید: «علی طبیب است. شغل پدرانه، ظاهر پدرانه، سن و سال پدرانه دارد اما پرهام دی جی است. سن و سال پدرانه ندارد و میپذیرد که نسیم به سمت علی برود. انگار پرهام در زندگی نسیم بیشتر چایگاه یک برادر غیرتی را دارد.»
انگار دیگران مسئول ترند
در آخر هم خود رویا در بخشی از مسئولیت را گردن دوستش میاندازد و میگوید اگر تو واقعیت را زودتر به من میگفتی، شاید زندگیام را نجات میدادم. درحالیکه رویا باید از مجموعه شرایط و قرائن برخی نشانهها را تشخیص میداد. اما او میخواهد مسئولیت خودش را در این اتفاق نادیده بگیرد.»
وقتی بازی عوض میشود
دانلیان روانشناس و مشاور میگوید: «رفتارهای ما در بزرگسالی نتیجه اتفاقات کودکی و نوع رابطه با والدین است و روابط عاطفیای که مرد برقرار میکند، بستگی بـه نوع رابطه با والدین مخصوصا مادر دارد.» او در تحلیل آثار خیانت علی میگوید: {«گرچه علی میگوید که نمیتواند از دست دادن رویا را تحمل کند، اما رفتن او از زندگی رویا، برای این زن دستاوردهایی هم دارد.{} رویا رانندگی یاد میگیرد، شروع میبه کار میکند، با مادرش خیلی درشت صحبت میکند، بـه خودش میرسد، پیانو که مظهر خیانت بود را تمیز میکند، کم کم خودش را پیدا میکند و وارد رابطه دیگری میشود؛ گرچه ورود او بـه این رابطه تازه، باز هم منفعلانه است، اما نتیجهاش بد نیست و او را بـه نوعی خود آگاهی میرساند.»
http://www.masterfilm9.in